يعقوب فروتن (Yaghoob Foroutan)

http://www.umz.ac.ir/en/dynamic/dynamic.asp?Userid=699
سوابق آموزش، پژوهشي و اجرايي دكتر فروتن را در ادامهي مطلب ببينيد.

http://www.umz.ac.ir/en/dynamic/dynamic.asp?Userid=699
سوابق آموزش، پژوهشي و اجرايي دكتر فروتن را در ادامهي مطلب ببينيد.
بررسي ساختار اشتغال صنعتي زنان در ايران با استفاده از تكنيك داده - ستانده جهت ارائهي راهكارهايي براي ايجاد شغل براي زنان
ابراهيم شيباني، زهرا افشاري
چكيده
حدود 3/1 زنان شاغل در ايران در بخش صنعت به کار اشتغال دارند. ولي توزيع زنان شاغل در اين بخش تصادفي نيست و کاملاً چوله است. 1/88 درصد زنان در بخش منسوجات و 3/5 درصد در بخش پوشاک و تنها 61/6 درصد زنان در ساير بخشهاي صنعت به کار اشتغال دارند. قسمت عمدهي شاغلين اين بخش تحصيلات کمتر از متوسّطه دارند و 5/92 درصد شاغلين اين بخش در بخش خصوصي صنعت به کار اشتغال دارند.
در اين مقاله با استفاده از تکنيک داده ـ ستانده و با به کارگيري جدول ادغام شدهي 15 بخشي اقتصاد ايران، به محاسبهي ضرايب اشتغال زنان در بخشهاي مختلف صنعت با سطوح مختلف تحصيلي و مهارتهاي مختلف در سه بخش دولتي، خصوصي و تعاوني پرداخته شده است. همچنين رتبهبندي بخشهاي مختلف صنعت بر اساس قدرت ايجاد شغل براي زنان (درسطح تحصيلي ـ مهارتهاي مختلف) در سه بخش دولتي ـ خصوصي ـ تعاوني نيز مورد توجّه قرار گرفته است.
با توجّه به مسير رو به افزايش عرضهي نيروي کار زنان (خصوصاً زنان تحصيلکرده) از يک سو و تداوم فرايند خصوصيسازي از ديگر سو، تغيير ساختار بخش صنعت براي جذب زنان (خصوصاً زنان با تحصيلات عالي) ضروري به نظر ميرسد.
اين مقاله در نشريهي "مطالعات زنان"، شمارهي ۱، بهار ۱۳۸۲، صص ۸۵-۵۵ چاپ شده است. براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف، لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=8869&varStr=4;افشاري%20زهرا,شيباني%20ابراهيم;مطالعات%20زنان;بهار%201382;1;1;55;85 را كليك كنيد.
توسعه، برابري و جنسيّت: جايگاه ايران در بين كشورهاي جهان
سوسن باستاني
چكيده
برنامهي توسعهي سازمان ملل، در سال 1990 شاخصهاي توسعهي انساني (HDI) را به عنوان شيوهاي براي اندازهگيري توسعهي ملّي، با استفاده از معرّفهايي همچون طول عمر (براساس اميد زندگي)، دانش (براساس ميزان باسوادي بزرگسالان و به ويژه ميانگين سالهاي تحصيل)، و درآمد يا قدرت خريد (درآمد سرانه با توجّه به هزينهي محلّي زندگي) معرّفي کرد. علّت انتخاب معرّفهاي فوق، کاربرديبودن آنها بود. آمار مربوط به هر معرّف، به راحتي در دسترس بود و امکان مقايسه بين ملّتها را نيز فراهم ميکرد. برنامهي توسعهي سازمان ملل بر اين نکته تأکيد داشت که جداول مربوط به معرّفهايي چون ميانگين سالهاي تحصيل، درآمد سرانه و ... تغييراتي را نشان ميدهد که ميتواند بيانگر وجود نابرابري در بعضي از بخشهاي يک کشور باشد. ميانگين سالهاي تحصيل، به تدريج با معرّفهاي مبسوطتري جايگزين شد که نشانگر درصد جمعيّت در دورهي ابتدايي، دبيرستان و ديگر سطوح آموزشي بود. شاخص توسعهي انساني، اگرچه ميزان رفاه، رضايت و خوشبختي ساکنان يک کشور را اندازهگيري نميکند، امّا نمايهگري از پيشرفت يک کشور در جهت زندگي طولانيتر و بهداشت مناسب است و فرصتهاي موجود در بين شهروندان آن کشور را مشخّص ميسازد.
اين مقاله در نشريهي "مطالعات زنان"، شمارهي ۴، بهار ۱۳۸۳، صص ۱۸۸-۱۷۷ چاپ شده است. براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف، لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=31532&varStr=4;باستاني%20سوسن;مطالعات%20زنان;بهار%201383;2;4;177;188 را كليك كنيد.
پيآمد مهاجرت انفرادي مردان بر كاركرد زنان در مناطق روستايي
(مطالعهي موردي روستاهاي بند پي شرقي، مازندران)
فضيله دادورخاني
چكيده
مطالعهي حاضر، به تشخيص عميقتر ارتباط دوگانهي مهاجرت مردان و کارکرد زنان روستايي ميپردازد، تا با مرتبطساختن شرايط موجود با نيازهاي زنان، آنان را براي انطباق با شرايط تازه ياري دهد. در اين مقاله، بر آنايم تا به اين پرسش پاسخ دهيم که چگونه زنان خانوارهايي که سرپرست آنان بهطور کوتاهمدّت مهاجرت کردهاند، از عهدهي موقعيّت و معيشت خود و خانوادهشان بر ميآيند؛ و به طور کلّي، غيبت همسر چه تأثيري بر تجارب مديريّتي زنان روستايي خواهد داشت. بنابراين، به همان اندازه که اين تحقيق بر عوامل اقتصادي مهاجرت اشاره ميکند، به عوامل غيراقتصادي نيز ميپردازد.
مقالهي حاضر، بر گرفته از پژوهشي است در استان مازندران که نشان ميدهد زنان روستايي شهرستان بابل، و از جمله بخش بندپي شرقي، همانند ديگر زنان شمال ايران، افزون بر انجام امر مربوط به خانهداري و نگهداري کودکان، در امور توليد اقتصادي نيز پا به پاي مردان کار ميکنند. در چنين شرايطي، زن، تحت سرپرستي مرد و به عنوان کارگر خانوادگي بدون مزد به شمار ميرود؛ از اين رو، نه تنها هيچ دخالتي در مديريّت و بازاريابي، که هيچ کنترلي نيز بر درآمد حاصله ندارد. اين وضع، با مهاجرت مردان دچار دگرگونيهايي ميشود که به رغم افزايش مسئوليّت زن و گاه، مديريّت توليد، همچنان به او به عنوان همسر مرد مهاجر نگريسته ميشود و از امکانات سرپرست خانوار بهرهمند نميگردد.
در چنين شرايطي، زنان، مديريّت خانه و واحد اقتصادي را بر عهده ميگيرند. در حالي که حاکميّت فرهنگ مردسالار، روستا، مانع واگذاري کامل اختيارات به زن ميشود. نتايج تحقيقات نشان داد که زنان، در نبود مردان براي جايگزيني نيروي کار تلاش ميکنند، امّا قدرت تصميمگيري زيادي ندارند. اين، در حالي است که غيبت مردان، تا حدودي امکان تجربهي مديريّت و تصميمگيري به زنان ميدهد و با افزايش زمان مهاجرت مردان، قدرت تصميمگيري زنان در امور گوناگون افزايش مييابد و اين امور، پايگاه اقتصادي - اجتماعي بالاتري برايشان ايجاد ميکند و توان تصميمگيري در امور مربوطه را بيشتر ميسازد.
واژگان كليدي:
زنان روستايي؛ مهاجرت؛ روستاهاي بندپي شرقي؛ مديريّت و تصميمگيري خانوادهي روستايي
اين مقاله در نشريهي "مطالعات زنان"، شمارهي ۴، بهار ۱۳۸۳، صص ۱۷۶-۱۴۹ چاپ شده است. براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=8919&varStr=2;دادورخاني%20فضيله;مطالعات%20زنان;بهار%201383;2;4;149;176 را كليك كنيد.
بار تكفّل و عوامل فرهنگي ـ اجتماعي مؤثّر بر آن با تأكيد بر مسألهي اشتغال زنان
سيّدكمالالدّين موسوي
چكيده
اين پژوهش، به بررسي مسألهي بار تکفّل معيشتي در خانوادههاي ايراني به عنوان يکي از مسايل اجتماعي بالقوه در کشور ميپردازد و در پي شناخت زمينهها و عواملي فرهنگي - اجتماعي است که بر وخامت مسأله ميافزايد. در اين ميان، توجّهي ويژه به حضور کمرنگ زنان ايراني در بازار کار و برخي علل و ريشههاي آن شده است. اين پژوهش به روش پيمايشي بر روي 384 سرپرست خانوار در تهران انجام شد و به کمک يافتههاي آن برخي سازههاي ذهني و نگرشهاي رايج به ويژه در رابطه با اشتغال زنان دستهبندي شد. اين نوشتار، همچنين دربرگيرندهي برخي پيشنهادها و راهکارها براي کاهش موانع و محدوديّتهايي است که بر سر راه حضور مؤثّر زنان در عرصههاي کار و توليد اقتصادي - اجتماعي وجود دارد.
واژگان كليدي:
بار تكفّل معيشتي، نسبت وابستگي اقتصادي، انسجام خانواده، تقسيم كاركردي (فونكسيوني) نقشهاي خانواده گي، چرخهي زندگي زناشويي، عقايد قالبي، انعطافپذيري نظام كار
اين مقاله در نشريهي "مطالعات زنان"، شمارهي ۸، پاييز و زمستان ۱۳۸۴، صص ۴۶-۳۱ چاپ شده است براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=51701&varStr=1;موسوي%20سيدكمال%20الدين;مطالعات%20زنان;تابستان%20و%20پاييز%201384;3;8;31;46 را كليك كنيد.
بررسي تفاوت نقش مردان و زنان در تنظيم خانواده: مطالعهي موردي شهر نجفآباد
رسول ربّاني، سيّدعليرضا افشاني، سميّه فاضل نجفآبادي
چكيده
هدف اين پژوهش، بررسي تفاوت نقش مردان و زنان در تنظيم خانواده است. روش تحقيق از نوع پيمايش است و ابزار گردآوري داده ها پرسشنامه است. جامعهي آماري پژوهش را کلّيهي افراد متأهّل شهر نجفآباد تشکيل دادند، که با توجّه به پراکندگي متغيّر اصلي پژوهش و سطح اطمينان 95 درصد، 360 نفر (180 نفر زن و 180 نفر مرد) از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند و پس از انجام مصاحبه، دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و ليزرل مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
نتايج پژوهش نشان داد که ۴/۶۴ درصد، از روشهاي مردانه و ۶/۳۶ درصد از روشهاي زنانه براي پيشگيري از بارداري استفاده ميکنند و در مجموع نقش مردان در تنظيم خانواده بيشتر از زنان است. متغيّرهاي ميزان نوگرايي، تحصيلات و استفاده از وسايل ارتباط جمعي، تأثيري مستقيم و معنادار بر نقش مردان در تنظيم خانواده دارد و باعث افزايش مشارکت آنان ميشود، امّا متغيّرهاي سنّ ازدواج و اختلاف سنّي همسران تأثيري معکوس و معنادار بر نقش مردان در تنظيم خانواده دارد، يعني باعث کاهش مشارکت آنان ميشود. با استفاده از واريانس ترکيب خطّي متغيّرهاي مستقل شامل نوگرايي، سنّ ازدواج، ميزان تحصيلات، اختلاف سنّي، و ميزان استفاده از وسايل ارتباط جمعي ميتوان ۵/۲۸ درصد از واريانس نقش در تنظيم خانواده را توضيح داد، که از اين ميان ميزان نوگرايي و سنّ ازدواج به ترتيب با 19 و 5 درصد، بيشترين سهم را براي تبيين نقش در تنظيم خانواده داشتند.
واژگان كليدي:
تنظيم خانواده، نوگرايي، وسايل ارتباط جمعي، روشهاي مردانه، روشهاي زنانه
اين مقاله در نشريهي "مطالعات زنان"، شمارهي ۳، زمستان ۱۳۸۶، صص ۸۰-۵۹ چاپ شده است.
بررسي وضعيّت فعّاليت و اشتغال زنان در ايران با تأکيد بر سرشماري 1385
بهجت يزدخواستي، وكيل احمدي
چكيده
عرضهي نيروي انساني در ايران با توجّه به افزايش بيرويّهي جمعيّت در دههي 1355-1365 بيشتر تابع ساختار سنّي جمعيّت ميباشد، براي زنان علاوه بر اين، تابع عوامل اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نيز ميباشد. نتايج سرشماري 1385 نشان ميدهد که با توجّه به افزايش جمعيّت 10 سال به بالا و عدم فرصتهاي شغلي، ميزان بيکاري براي زنان و مردان افزايش پيدا کرده است، امّا اين افزايش براي زنان چشمگيرتر است. تحصيلات زنان در افزايش اشتغال آنان در بخش عمومي تأثيرگذار بوده است. توزيع افراد شاغل در گروههاي عمدهي فعّاليت هم برحسب جنس و هم مناطق شهري و روستايي متفاوت است. نتايج سرشماري نشان از افزايش زنان پذيرفتهشده و فارغالتّحصيل در مراکز و مؤسّسات آموزش عالي دارد که در آيندهي نزديک متقاضي کار خواهند بود. بنابراين، براي جلوگيري از ايجاد بحران و از بينرفتن فرصتها، برنامهريزي براي بازار کار زنان ضروري است.
واژگان كليدي:
اشتغال، آموزش، بيکاري، زنان
اين مقاله در مجلّهي مطالعات زنان، شمارهي ۳، زمستان ۱۳۸۶، صص ۳۲-۹ چاپ شده است.
بررسي اثرات زيستمحيطي توسعهي فيزيکي شتابان شهرها با تأکيد بر
شهرهاي تهران و تبريز
رحمت محمّدزاده
چكيده
زمين پديده اي است مطلق و ثابت؛ با اين وجود، تحت تأثير عوامل گوناگوني چون توسعه و گسترش شهرها، ادغام روستاها در بافت فيزيکي شهرها، رشد واحدهاي مسکوني و صنعتي، ايجاد تغيير در الگوي مصرف زمين و سوء مديريّت، به طور قابلملاحظهاي کاهش مييابد. از مقايسهي رشد جمعيّت شهري با فضاي اشتغالي آنها معلوم ميشود که به موازات رشد جمعيّت، فضاهاي اطراف شهرها نيز اشغال شده و در بيشتر موارد مانند شهرهاي بانکوک، سائوپولو، تهران و تبريز، ميزان تصرّف زمين از رشد جمعيّت به شدّت پيشي ميگيرد، لذا ضمن نابودي مساعدترين و حاصلخيزترين اراضي کشاورزي، موجب آسيبپذيري چرخهي حيات، ارگانيسمهاي گياهي و جانوري و نيز چشماندازهاي طبيعي ميشود. بررسيهاي انجامشده نشان ميدهد که با نزديکنمودن اهداف حفظ محيط زيست با برنامهريزي و طرّاحي، علاوه بر حفظ اراضي کشاورزي، ميتوان ميزان آسيبپذيري محيط را نيز به حدّاقل رساند. تنظيم الگوي مصرف زمين، برقراري ضوابط اصولي در تفکيک زمين، افزايش تراکم ساختماني و از همه مهمتر افزايش آگاهيهاي اجتماعي و ايجاد باورهاي عمومي مبني بر بيبديلبودن زمين، از ابزارهاي مهم اين مديريتاند.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعهي ناحيهاي"، شمارهي ۹، پاييز و زمستان ۱۳۸۶، صص ۱۱۲-۹۳ چاپ شده است. براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=82025&varStr=3;محمدزاده%20رحمت;جغرافيا%20و%20توسعه%20ناحيه%20اي;پاييز%20و%20زمستان%201386;-;9;93;112 را كليك كنيد.
سنجش ميزان توسعهيافتگي دهستانهاي شهرستان شيروان به منظور برنامهريزي ناحيهاي
علي خاكپور برات
چكيده
توزيع متعادل امكانات و خدمات، گامي در جهت از بينبردن تفاوتهاي ناحيهاي و پراكندگي متناسب جمعيّت در سطح منطقه است. يكي از راههاي شناخت وضع موجود نواحي، از نظر ميزان برخورداري از امكانات و خدمات، استفاده از روش آناليز تاكسونومي عددي است. اين الگو اولاً زيرمجموعههاي مورد مطالعه را به گروههاي همگن تقسيم ميكند، و ثانياً درجهي توسعهيافتگي در داخل گروه همگن را محاسبه ميكند.
مقالهي حاضر دهستانهاي شهرستان شيروان را از نظر 38 شاخص مختلف در سال 1375، با استفاده از آناليز تاكسونومي عددي، مورد مطالعه قرار ميدهد. نتايج بهدستآمده نشان ميدهد كه دهستان "حومه" توسعهيافتهترين و دهستان "زيارت" به عنوان توسعهنيافتهترين دهستان شهرستان به شمار ميروند. از نظر توسعهيافتگي از 8 دهستان شهرستان دو دهستان "حومه" و "گليان" توسعهيافتهتر، دهستان "تكمران" در حدّ متوسّط و بقيّهي دهستانها توسعهنيافته به شمار ميروند. از نتايج اين تحقيق ميتوان در برنامهريزيهاي ناحيهاي و تخصيص بودجه و اعتبارات عمراني استفاده كرد.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعهي ناحيهاي"، شمارهي ۷، پاييز و زمستان ۱۳۸۵، صص ۱۳۳-۱۴۵چاپ شده است. براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=87008&varStr=9;خاك%20پور%20برات%20علي;جغرافيا%20و%20توسعه%20ناحيه%20اي;پاييز%20و%20زمستان%201385;-;7;133;145 را كليك كنيد.
دلايل حضور مهاجران روستايي در شهر يزد و وضعيّت آنها
احمد مزيدي، عليرضا زارع شاهآبادي
چكيده
حضور مهاجران روستايي در شهر يزد، مانند ساير مهاجرتها، اتّفاقي و تصادفي نبوده، بلکه علل و انگيزههايي موجب شده است تا اين مهاجران در اين شهر ساکن شوند. سؤال اصلي پژوهش اين است که چه علل و زمينههايي موجب مهاجرت روستاييان به شهر يزد شده، هدف پژوهش پاسخ گويي به اين سوال است.
در اين پژوهش از روش پيمايشي استفاده شده است. جامعهي آماري تحقيق را مهاجران روستايي واردشده به شهر يزد طيّ بيست سال (75-1355) تشکيل ميدهند كه تعداد آنها در اين مدّت به 29102 تن (6584 خانوار) ميرسد. با نمونهگيري کوکران، 350 تن از سرپرستان خانوارها به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد و به روش نمونهگيري تصادفي ساده، افراد نمونه انتخاب و پرسشنامه ميان آنها توزيع شد. تحليل آماري يافتههاي حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است.
بر اساس نتايج تحقيق، اشتغال عامل اصلي مهاجرت بوده و دسترسي به امكانات آموزشي و بهداشتي ـ درماني نيز در مهاجرت افراد نقش داشته است. امّا دسترسي به امكانات تفريحي، تبعيّت از همسر، داشتن فاميل و آشنا، داشتن زمين و خانه در شهر يزد، در مهاجرت به اين شهر مؤثّر نبوده است.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعهي ناحيهاي"، شمارهي ۷، پاييز و زمستان ۱۳۸۵، صص ۱۶۶-۱۴۷ چاپ شده است. براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=87011&varStr=7;مزيدي%20احمد,زارع%20شاه%20آبادي%20عليرضا;جغرافيا%20و%20توسعه%20ناحيه%20اي;پاييز%20و%20زمستان%201385;-;7;147;166 را كليك كنيد.
بررسي وضعيّت تحوّلات جمعيّتي و راهبردهاي توسعهي روستايي در استان خراسان رضوي
مجيد ياسوري
چكيده
نظام فضايي سکونتگاههاي روستايي استان خراسان رضوي، متأثّر از عوامل متعدّدي چون: شرايط ناهمواريها، آب و هوا، منابع آب، خاک و پوشش گياهي، نحوهي سرمايهگذاريها و سياستهاي گذشته، داراي وضعيّت خاصي است. اوّلين مؤلّفهاي که در اين زمينه تحت تأثير قرار ميگيرد، جمعيّت روستايي است. تعداد، پراکندگي و حرکات جمعيّت روستايي، در ارتباط با عوامل محيطي، اقتصادي و اجتماعي، باعث به وجود آمدن سه ناحيهي مشخّص روستايي در نواحي شمالي، مرکزي و جنوبي آن شده است. شناخت قابليّتها و محدوديّتهاي توسعهي روستايي استان، ميتواند در تدوين راهبردهاي توسعهي روستايي منطقه بسيار مؤثّر واقع شود. در اين نوشتار سعي شده است تا با شناخت نسبي قابليّتها و محدوديّتهاي روستايي استان، راهبردهايي براي توسعهي روستايي منطقه ارايه شود.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعهي ناحيهاي"، شمارهي ۷، پاييز و زمستان ۱۳۸۵، صص ۳۲-۷ چاپ شده است. براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=86986&varStr=2;ياسوري%20مجيد;جغرافيا%20و%20توسعه%20ناحيه%20اي;پاييز%20و%20زمستان%201385;-;7;17;32 را كليك كنيد.
ديدگاهها، عوامل و عناصر مؤثّر در توسعهي فيزيکي شهرهاي ايران
كريم حسينزادهي دلير، حسن هوشيار
چكيده
توجّه به توسعهي فيزيکي شهري پايدار، به عنوان يک ضرورت اساسي در برنامههاي توسعهي شهري، حاکي از اهميّت اين موضوع در تقويت جبهههاي فرهنگي، اجتماعي و کالبدي شهر دارد. در ايران يکي از موارد مهم فرايند شهرنشيني، گسترش سريع فيزيکي شهرهاي آن است. افزايش بيرويهي شهرها و رشد ناموزون آنها به دليل مهاجرتهاي بيرويه و افزايش جمعيّت، يکي از مشکلات اساسي شبکهي شهري کشور است. اکنون هم يکي از مسايل تمام شهرها، رشد شهرنشيني و به تبع آن گسترش شاخکهاي خزندهي شهري بر اراضي پيراشهري است، که پيامدهايي چون: حاشيهنشيني، نابودي اراضي کشاورزي، افزايش جمعيّت شهرها، عدم امکان پاسخگويي برخي از خدمات و کاربريها در شهر، گسستگي بافتهاي فيزيکي، مشکلات زيستمحيطي، خصوصاً آلودگي و نابساماني سيماي شهري داشته است.
پژوهش حاضر، به دنبال بررسي عوامل مؤثّر بر رشد و توسعهي فيزيکي شهرها، همچنين بررسي مباحث نظري ـ کاربردي مرتبط با انگارهي "توسعهي فيزيکي شهري پايدار" و سودجستن از آن به عنوان ابزاري در توسعهي شهري پويا از ديدگاه مبحث توسعهي پايدار، نگرش سيستمي و ملاحظات زيستمحيطي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي است.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعهي ناحيهاي"، شمارهي ۶، بهار و تابستان ۱۳۸۵، صص ۲۲۶-۲۱۳ چاپ شده است. براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=86934&varStr=7;حسين%20زاده%20دلير%20كريم,هوشيار%20حسن;جغرافيا%20و%20توسعه%20ناحيه%20اي;بهار%20و%20تابستان%201385;-;6;213;226 را كليك كنيد.
تحليلي بر ارتباط متقابل توسعه، مهاجرت و شهرنشيني در ايران
حميدرضا وارثي، زهتاب سروري
چكيده
توزيع و پراكندگي جمعيّت، به چگونگي توزيع امكانات بستگي دارد. توزيع و تراكم جمعيّت، به دليل اثرگذاري در ديگر ويژگيهاي جمعيّت و وابستگي مهمّي كه به ويژگيهاي كلّي محل دارد، داراي اهميّت است. برنامهريزان ميتوانند با توزيع مناسب امكانات، پراكندگي جمعيّت را متعادل سازند و در نتيجه به توسعهي پايدار دست يابند. هدف پژوهش حاضر، متعادلكردن توسعه در كشور و استفادهي بهينه از قابليتها و توانهاي مناطق موجود است تا از تمركز توسعه در يك نقطه و عقبماندگي در جاي ديگر جلوگيري شود.
نتايج به دست آمده بيانگر اين واقعيّت است كه توزيع جمعيّت در كشور ما، متناسب با توانهاي محيطي نيست و در مكانهايي مانند تهران، به دليل تراكم بيرويّهي جمعيّت، فشار روزافزوني بر طبيعت منطقه وارد ميشود. در مقابل آنها، مناطقي وجود دارند كه از ظرفيّت محيطيشان استفاده لازم صورت نميگيرد. اين كه چرا در برخي مكانها تمركز بيش از اندازهي جمعيّت وجود دارد، بايد ريشههاي آن را در عدم توزيع بهينهي امكانات توسعه در كلّ كشور دانست.
روش تحقيق در اين پژوهش، اسنادي و كتابخانه اي است و به كارهاي آماري انتشاريافته توسّط مركز آمار ايران استناد شده است.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعهي ناحيهاي"، شمارهي ۶، بهار و تابستان ۱۳۸۵، صص ۱۹۶-۱۷۹ چاپ شده است. براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=86931&varStr=5;وارثي%20حميدرضا,سروري%20زهتاب;جغرافيا%20و%20توسعه%20ناحيه%20اي;بهار%20و%20تابستان%201385;-;6;179;196 را كليك كنيد.
بررسي وضعيّت شاخصهاي توسعهي انساني در استان ايلام
كريم حسينزادهي دلير، سعيد ملكي
چكيده
در اين مقاله استانهاي کشور به ويژه استان ايلام، از نظر شاخصهاي توسعهي انساني، مورد بررسي و تحليل قرار ميگيرد. روش تحقيق در اين پژوهش تركيبي از روشهاي توصيفي و موردي ـ ژرفانگر است، كه از روش توصيفي مبتني بر تجزيه و تحليل آمار و اطّلاعات مستخرج از اسناد و مدارک علمي و معتبر و در تحليل اين شاخصها در استانهاي کشور به ويژه استان ايلام، از روش موردي ـ زمينهاي استفاده شده است.
نتايج به دست آمده نشان ميدهد که از نظر شاخصهاي توسعهي انساني، استانهاي تهران، اصفهان، قزوين، گيلان و فارس به دليل بالابودن سطح درآمدي و آموزش و وضعيّت بهتر اميد به زندگي از ساير استانها بالاتر بودهاند و در مقابل استانهاي سيستان و بلوچستان، کردستان، اردبيل و کهگيلويه و بويراحمد از اين لحاظ، در پايينترين سطح توسعهي انساني قرار گرفتهاند. پايينبودن سطح درآمدها، سطح پايين سرمايهگذاري زيربنايي و کيفيّت پايين زندگي، از جمله دلايل مهم در اين خصوص است. عامل مشترکي که در روند توسعهي انساني بيشتر استانها به چشم ميخورد اين است که شاخصهاي آموزشي و اميد به زندگي آنها در مقايسه با شاخص درآمدي، در وضعيّت بهتري قرار دارند.
نتايج بررسي و تحليلها نشان ميدهد که استان ايلام با رتبهي 22 در بين استانهاي کشور در جايگاه نامطلوب و نامناسبي قرار گرفته است. از مهمترين دلايل آن ميتوان به متوسّط اميد به زندگي (64 سال) با رتبهي 25، نرخ سواد بزرگسالان (67%) با رتبهي 22 و هزينهي سرانهي ناخالص (1409 هزار ريال) رتبهي 23 در سطح کشور اشاره کرد. شاخص ديگر، توسعه وابسته به جنس، که معادل ۵۲/۰ ميباشد، در رتبهي هجدهم قرار گرفته است. از مهمترين دلايل پايينبودن اين شاخص نسبت به متوسّط کشور، تفاوت زياد بين نرخ باسوادي بزرگسالان مرد (۴/۷۴٪) و بزرگسالان زن (۴/۵۸٪) ميباشد. همچنين، سهم نسبي درآمد زنان استان، معادل 8/7%بوده که نسبت به متوسّط ملّي حدود 2% فاصله دارد و استان را در رتبهي هجدهم قرار داده است. شاخص توانمندسازي جنسيّتي استان معادل ۲۲۶/۰ بوده که فاصلهي زيادي نسبت به متوسّط ملّي (۳۰۰/۰) داشته است و مقدار آن نيز براي استان در سطح مطلوبي قرار نداشته، تا حدّي که در رتبهي بيستم قرار گرفته است. شاخص فقر انساني استان، معادل ۷/۲۳ بوده که در رتبهي پانزدهم قرار گرفته است، يعني در وضعيّتي تقريباً پايينتر از حدود نيمي از مناطق کشور قرار دارد. بالابودن نرخ بيسوادي بزرگسالان (%33)، پايينبودن نسبت هزينهي سرانهي ناخالص براي 20% فقيرترين افراد (435 هزار ريال) در مقايسه با هزينهي سرانهي ناخالص براي 20% غنيترين افراد (2868 هزار ريال) استان که در حدود ۳/۱۵ درصد ميباشد، از مهمترين علل فقر انساني استان محسوب ميشوند. وضعيّت توسعهي انساني نامطلوب در اين استان دلايل متعدّدي دارد كه ميتوان به كمبود امكانات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، پايينبودن هزينهي سرانهي ناخالص و درآمد سرانه، نرخ اندك پسانداز و كمبود سرمايهگذاري، اميد به زندگي پايين و ميزان بالاي بيسوادي بزرگسالان (حدود 33%) اشاره كرد.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعهي ناحيهاي"، شمارهي ۶، بهار و تابستان ۱۳۸۵، صص ۲۶-۱ چاپ شده است. براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=86878&varStr=2;حسين%20زاده%20دلير%20كريم,ملكي%20سعيد;جغرافيا%20و%20توسعه%20ناحيه%20اي;بهار%20و%20تابستان%201385;-;6;1;26 را كليك كنيد.
اثرات مهاجرفرستي بر ساختار جمعيّت مناطق روستايي (مطالعه موردي شهرستان بيرجند)
جواد مكانيكي، سيّدحسن قاليباف
چكيده
مقالهي حاضر به بررسي يكي از اثرات پديدهي جمعيّتزدايي روستايي پرداخته است. مهاجرتهاي روستايي باعث تشديد روند تخليهي روستاها بخصوص روستاهاي آسيبپذير كه در طبقهي جمعيّتي كمتر از 50 نفر هستند شده است و اين امر ناشي از عدم مقاومت واحدهاي كوچك جمعيّتي در برابر پديدههاي مهاجرتي است. تخليهي روستاها از جمعيّت فعّال باعث برهمخوردن نظم هرم و ساختمان سنّي جمعيّت ميگردد.
در اين مقاله سعي شده با بررسي موردي در روستاهاي نمونهي شهرستان بيرجند اثرات جمعيّتزدايي بر ساختار جمعيّت مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد. اين مقاله بخشي از يافتههاي طرح پژوهشي "جمعيتزدايي و روند تخليهي روستاهاي شهرستان بيرجند" است كه توسّط نگارنده به انجام رسيده است.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعه"، شمارهي پياپي ۱، بهار و تابستان ۱۳۸۲، صص ۱۸۰-۱۶۵ چاپ شده است. براي دسترسي به متن كامل مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=15529&varStr=1;مكانيكي%20جواد,قاليباف%20سيدحسن;جغرافيا%20و%20توسعه;بهار%20و%20تابستان%201382;1;پياپي%201;165;180 را كليك كنيد.
نقش مهاجرين عراقي ساكن شهر يزد در آسيبهاي اجتماعي اين شهر
عليرضا زارع شاهآبادي
چكيده
در مهاجرتها مخصوصاً در مهاجرتهاي خارجي جمعيّت وارد شده به يک منطقه تأثيراتي بر جامعه برجاي ميگذارد و از سويي ديگر تحت تأثير همان جامعه قرار ميگيرد.
سؤال اصلي اين پژوهش اين است که مهاجرين عراقي ساکن شهر يزد چه تأثيري در آسيبهاي اجتماعي اين شهر دارند و هدف اين پژوهش پاسخگويي به اين سؤال اساسي ميباشد. در اين تحقيق از روش پيمايشي استفاده شده است. جامعهي آماري تحقيق را 1590 نفر از کسبهي مغازههاي خيابانهاي امام، سلمان و قيام شهر يزد که نزديک به محلّ سکونت مهاجرين در بافت قديم کار ميکنند، تشکيل ميدهد. 10% جامعهي آماري يعني 159 نفر، به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شده و با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي ساده، افراد حجم نمونه انتخاب و پرسشنامه در بين آنها توزيع گرديده است. تحليل آماري يافتههاي حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار Spss انجام شده است.
بر اساس نتايج تحقيق مهاجرين عراقي شهر يزد در مواردي چون قاچاق کالا، اعتياد به موادّ مخدّر، مشکلات اخلاقي، سرقت، درگيري، نزاع و قتل در افزايش آسيبهاي اجتماعي اين شهر مؤثّر واقع شدهاند و در برخي آسيبها نيز نقشي نداشتهاند، امّا با افزايش سن، تحصيلات و آشنايي پاسخگويان مهاجرين را در آسيبهاي اجتماعي شهر يزد کمتر مؤثّر ميدانند.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعه"، شمارهي پياپي۲، پاييز و زمستان ۱۳۸۲، صص ۷۲-۵۷ چاپ شده است. براي دسترسي به متن اصلي مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=11755&varStr=9;زارع%20شاه%20آبادي%20عليرضا;جغرافيا%20و%20توسعه;پاييز%20و%20زمستان%201382;1;پياپي%202;57;72
تحليلي جغرافيايي بر روند مهاجرت در استان خوزستان
حسن بيكمحمّدي، رضا مختاري ملكآبادي
چكيده
استان خوزستان در دهههاي گذشته به دليل مسايل مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي از جمله افزايش زيرساختهاي صنعتي و کشاورزي و همچنين وقوع هشت سال جنگ تحميلي با نقل و انتقالات شديد جمعيّتي روبرو شده است، به طوري که روند مهاجرت در اين استان از روند ويژهاي برخوردار بوده است. اين استان در فاصلهي 40 سال گذشته از نظر مهاجرپذيري و مهاجرفرستي تغييرات عمدهاي داشته است. به طوري که در فاصلهي سالهاي 1335 تا 1345 استاني مهاجرپذير بوده و خالص مهاجرتي آن حدود 173886+ نفر بوده و در فاصلهي 1345 تا 1355 همچنان روند مهاجرپذيري خود را ادامه داده است، ولي در فاصلهي 1355 تا 1365 با شروع جنگ تحميلي و مشکلات ناشي از آن روند مهاجرتهاي استان معکوس شده و شديداً مهاجرفرست ميشود، به طوري که خالص مهاجرتي آن حدود 267644 نفر شده است. در فاصلهي سالهاي 1365 تا 1375 استان خوزستان دوباره به يک استان مهاجرپذير تبديل شده و خالص مهاجرتي آن 102672+ نفر گرديده است.
بديهي است توزيع جغرافيايي مهاجرين در سطح استان و به عبارتي سهم شهرستانهاي مختلف آن از نظر پذيرش مهاجران يکسان نبوده و از اين نظر اختلافات زيادي را با هم نشان ميدهد، به طوري که در سال 1375 شهرستان آبادان با جذب ۵۷/۲۶ درصد از مهاجرين استان، بيشترين و شهرستان شادگان با ۸۳/۰ درصد کمترين سهم را داشتهاند. اين مقاله با استفاده از روشهاي تاريخي، توصيفي و تحليلي، روند نقل و انتقالات جمعيّتي استان خوزستان را در ابعاد مهاجرتهاي بين استاني و توزيع جغرافيايي داخلي آنها را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعه"، شمارهي پياپي۲، پاييز و زمستان ۱۳۸۲، صص ۳۶-۲۱ چاپ شده است. براي دسترسي به متن اصلي مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=11752&varStr=4;بيك%20محمدي%20حسن,مختاري%20ملك%20آبادي%20رضا;جغرافيا%20و%20توسعه;پاييز%20و%20زمستان%201382;1;پياپي%202;21;36
روند تحوّلات جمعيّت بندر تركمن طيّ سالهاي 75-1335 و افق آينده آن
سيروس شفقي، اصغر ضرابي، رحيم بردي آنا مرادنژاد
چكيده
شناخت و آگاهي از تغيير و تحوّلات جمعيّتي جوامع، لازمهي هر گونه برنامهريزي براي آنهاست. چون تمامي جنبههاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي آن جوامع با عدد جمعيّت و ويژگيهاي ساختاري آن پيوند خورده است.
اين مقاله با هدف بررسي تحوّلات جمعيّتي بندر ترکمن به عنوان يکي از شهرهاي کوچک اندام کشور صورت گرفته تا ضمن تحليل روند اين تحوّلات و بازشناسي علل و عوامل مؤثّر در آن، از وضع موجود شناخت بهتري حاصل آيد و بستري مناسب براي برنامهريزيهاي آتي فراهم گردد. براي دستيابي به اين هدف، ابتدا دادههاي آماري مربوط به شهر در کلّ دورههاي سرشماري، استخراج و ضمن تهيّهي جداول، نمودارهاي مربوطه به کمک نرم افزار Excel تهيّه گرديد، سپس به کمک فرمولهاي متعدّد جمعيّتي به تجزيه و تحليل آنها پرداخته شد.
نتايج حاصله نشان ميدهد که سياست هاي ملّي و گاه بينالمللي بيشترين تأثير مثبت يا منفي را در رشد و تحوّل ساختار جمعيّتي اين شهر بر جاي گذاشتهاند. به عبارت ديگر، هنوز اين شهر به نقشيابي و بلوغ کافي خود نرسيده و تحوّلات آن همواره در سايهي توجّهات دولت مرکزي يا اثرات غيرمستقيم سياستهاي ملّي بوده است. هماهنگي رشد جمعيّت شهر با ساير نقاط شهري کشور، جواني جمعيّت، روند صعودي نسبت باسوادان، بيکاران و شاغلان بخش خدمات، سير نزولي نسبت جنسي و نسبت شاغلان به ويژه در بخش صنعت از نتايج ديگر تحقيق است.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعه"، شمارهي پياپي ۳، بهار و تابستان ۱۳۸۳، صص ۳۰-۷ چاپ شده است. براي دسترسي به متن اصلي مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=29663&varStr=8;شفقي%20سيروس,ضرابي%20اصغر,بردي%20آنامرادنژاد%20رحيم;جغرافيا%20و%20توسعه;بهار%20و%20تابستان%201383;2;پياپي%203;7;30
حاشيهنشيني، ناهنجاريهاي شهري و راهكارهاي تعديل آن: موردشناسي كريمآباد زاهدان
عيسي ابراهيمزاده، فرامرز بريماني، يوسف نصيري
چكيده
گسترش فيزيکي نابسامان و بيرويهي شهرها يکي از مشکلات شهر و شهرنشيني جهان سوّم در دوران معاصر ميباشد، به طوري که طيّ فرآيندي مداوم محدودههاي فيزيکي و فضاهاي کالبدي شهر در جهات عمودي و افقي به لحاظ کمّي و کيفي رشد مييابد و اگر اين روند سريع و بيبرنامه باشد به ترکيبي نامتناسب از فضاهاي شهري مشکلزا خواهد انجاميد. لذا يکي از علل شکلگيري اين روند و همچنين يکي از مهمترين پيامدهاي آن حاشيهنشيني شهري است. جريان توسعهي شهري در ايران طيّ سي سال گذشته باعث گرديد که جمعيّت شهرنشين بالغ بر دو برابر گردد و عملاً سرعت آن از ظرفيّت و توانايي دولت و شهرداريها در فراهمنمودن زيرساختها، ارائهي خدمات و ايجاد اشتغال شهري به شدّت پيشي گيرد.
شهر زاهدان نيز به عنوان بزرگترين شهر در جنوب شرق ايران يکي از بيقاعدهترين روندها در گسترش فيزيکي شهري را طيّ سه دههي گذشته دارا بوده است، به طوري که از 93740 نفر در سال 1355 جمعيّت آن به 532270 نفر در سال 1382 افزايش يافته و در واقع به طور متوسّط سالانه ۶/۶ درصد رشد داشته و در حال حاضر حدود 3/1 از جمعيّت شهري آن حاشيهنشين ميباشند. در عين حال بخش زيادي از جمعيّت آن در فقر و بيکاري مطلق به سر ميبرند، که اين امر منجر به افزايش سکونتگاههاي غيررسمي و ناهنجاريهاي فضايي ـ کالبدي در سطح شهر گرديده است.
کريمآباد در شرق زاهدان يکي از نواحي حاشيهنشين اين شهر است که بر اساس نتايج حاصل از نمونهگيري ميداني نگارندگان حدود 35 درصد جمعيّت آن را مهاجرين افغاني و 65 درصد آن را نيز مهاجران روستايي که از ساير نواحي استان سيستان و بلوچستان به زاهدان آمدهاند، تشکيل ميدهد. عمدهي جمعيّت ساکن در کريمآباد (58 درصد) به دليل پايينبودن سطح سواد و مهارت در بخش غيررسمي اقتصاد، جذب و به شغلهاي کاذب و انگلي رو آوردهاند. سرانهي فضاي مسکوني 17 و جمع سرانههاي شهري کريمآباد ۲/۲۷ متر مربع ميباشد و در عين حال 76 درصد خانوارها تنها در يک يا دو اتاق زندگي ميکنند. ۷/۸۰ درصد واحدهاي مسکوني فاقد پروانهي ساختمان ميباشند. همچنين وجود مسيرهاي روباز فاضلاب و فضاهاي غيربهداشتي در سطح شهر که منجر به شيوع انواع بيماريها گرديده از ديگر آثار فضايي ـ کالبدي حاشيهنشيني در اين ناحيهي شهري است. نتايج حاصل از اين تحقيق ضرورت بهسازي و توانمندسازي محلّات حاشيهي شهري را نشان داده و به راهکارهاي آن خصوصاً در مورد کريمآباد زاهدان پرداخته شده است.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعه"، شمارهي پياپي ۳، بهار و تابستان ۱۳۸۳، صص ۱۴۳-۱۲۱ چاپ شده است. براي دسترسي به متن اصلي مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=29690&varStr=7;ابراهيم%20زاده%20عيسي,بريماني%20فرامرز,نصيري%20يوسف;جغرافيا%20و%20توسعه;بهار%20و%20تابستان%201383;2;پياپي%203;121;143 را كليك كنيد.
بررسي و تحليل روند تغييرات سطوح توسعه و نابرابريهاي ناحيهاي در استان يزد
(1375-1355)
حسن حكمتنيا، ميرنجف موسوي
چكيده
هدف از اين مطالعه، بررسي و تحليل سطوح توسعه و نابرابريهاي ناحيهاي در استان يزد طيّ سالهاي 55، 65 و 75 بوده است. روش پژوهش توصيفي ـ تحليلي است که از مدلهاي کمّي و نرمافزارهاي رايانهاي استفاده شده است.
بنابر بررسيهاي صورتگرفته در سال 1355 ناحيهي يزد در شاخصهاي فرهنگي، بهداشتي ـ درماني، اقتصادي و تلفيقي، ناحيهي اردکان در شاخصهاي جمعيّتي و بافق در شاخصهاي زيربنايي به عنوان برخوردارترين نواحي و ناحيهي تفت در تمامي شاخصها به عنوان محرومترين ناحيه شناخته شد. در سال 1365 ناحيهي يزد در شاخصهاي جمعيّتي و اقتصادي در اثر مهاجرت روستاييان به شهر و کاهش فرصتهاي شغلي تنزّل پيدا کرده و ناحيهي بافق به دليل گسترش و بهرهبرداري معادن به رتبهي بالايي صعود پيدا کرده است. در حالي که در سال 1375 در مجموع از 8 ناحيه در شاخصهاي تلفيقي يزد برخوردار، چهار ناحيهي ميبد، بافق، اردکان، تفت نيمهبرخوردار و سه ناحيهي مهريز، ابرکوه و طبس نواحي محروم استان را تشکيل ميداده اند.
بررسيهاي تحليلي نابرابريهاي ناحيهاي در استان يزد طيّ سالهاي 55 تا 75 نشان ميدهد که مقدار اين ضريب در تمامي شاخصهاي مورد بحث به جز شاخصهاي جمعيّتي در سال 75 نسبت به سالهاي 55 و 65 کاهش يافته است. کاهش نابرابريهاي ناحيهاي ناشي از تمرکززدايي کارخانههاي صنعتي در استان يزد به شهرهاي ديگر استان و ايجاد دانشگاههاي مختلف در تمامي شهرها بوده است. بنابراين با ارايهي مکانيسم فرصت برابر براي تمامي نواحي استان و توسعهي نواحي، مطابق با توانمنديها و نيازهاي جمعيّتي و توجّه به ظرفيتها و پرورش پتانسيلهاي طبيعي و انساني، ميتوان به تعادلهاي ناحيهاي در پهنهي استان دست يافت.
اين مقاله در نشريهي "جغرافيا و توسعه"، شمارهي پياپي ۴، پاييز و زمستان ۱۳۸۳، صص ۱۱۲-۱۰۱ چاپ شده است. براي دسترسي به متن اصلي مقاله به صورت فايل پي دي اف لينك http://sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=34128&varStr=4;حكمت%20نيا%20حسن,موسوي%20ميرنجف;جغرافيا%20و%20توسعه;پاييز%20و%20زمستان%201383;2;پياپي%204;101;112 را كليك كنيد.